لشیخ المچل، اشعر الشعرای یخته دل
آمد آن ویروس، بی شال و کلاه
الفرار..!
سهم ما از حملهاش، افسوس و آه
الفرار..!
بعد از این عمرکِ قسطی و چکی
ای زکی!
رفته بر باد از سر هر کوره راه
الفرار..!
آه ای ویروس بدذات و خبیث
ای خبیث
دیدهای ما را زبون و بیپناه
آه و آه..!
گر بمانی در مصاف ما، چو کاه
آه و آه..!
میپریم تا اوج گردون، تا به ماه
الفرار..!
الفرار و الفرار و الفرار..!
الفرار..!
در بریم پنهان شویم در عمق چاه
الفرار..!