اندر حکایت مستعفی شدنِ جناب وزیر تعلیم

۱ min read
خوشگل الحکایات
به خامۀ اشعر الشعرای یخته دل

 گفته‌اند در ازمنۀ قدیم، یکی وزیر بودی که بر کار تعلیم و تعلم و مواجب معلمین نظارت همی کردی و از غمان امت، جز امضایی بر چکوک، غمی نداشتی..! چنان که در بابش گفتندی:

دمی بود اندر دیاری جمیل و قشنگ               وزیری که جز خامه، وی را نبودی به چنگ

 نه در خان و مانش زوال و غمی                      و نه در مصافش، سنان و خدنگ

 چند صباحی به آرامی روزگار می‌گذراندی و به ریش وزیران داخله و خارجه می‌خندیدی که در میان بلایا و خطایا و سجایا، غوطه همی خوردندی و هر روزشان چنان بود که گویی سالی است.

 تا این که تیغ تیز زبان نواب مجلس تقنین که از فولاد آبدیدۀ هندی و تیر زهر خوردۀ چین و ماچین، برنده‌تر بودی، ورا نشانه رفت. روزی از بابت مواجب معلمان روز مزد بر وی سخن‌ها راندی و پیشاپیش صفوفشان به وی تاختندی و روز دیگر، کودنی متعلمین و طلاب را از بی‌خاصیتی و بی‌کفایتی وی دانستندی…

یکی روز گفتند که وی ابله است             دو صد، ضد او و یکی بر له است

  دگر روز گفتند ز بودش چه سود              که از ملک جم، علم و دانش زدود

 جناب وزیر را جان به سر آمد و روز درخشان، همچون ظلمات افغان در نظر آمد. سراغ شه شیخان شد و صد گله به وی کرد که ای جا خوش نموده در جایگه آرام، و ای در میان بدنامی من، گشته‌ خوش نام… مرا از این خلایق، تیغ بر دست و زبان پر کین در کام، آرام و قراری نیست. روزی در میان صفوف معلمان بی‌مواجب، بر من ایلغار کردندی و دگر روز، مرا به صد تازیانۀ تهمت و حسرت سیاست کردندی.

 بخندید آن شیخ که گر جایگه من آرام است و خنده‌ام در کام، به سبب آن است که وقعی بر این قوم نمی‌نهم، وگرنه بساط جور ایشان در بر من نیز پهن است و از زبان تیزشان، مرا نیز گریزی نیست.

بگفتش که این خلق را جز زبان           نباشد سلاحی، به رزم کسان

گرت نیست در کام، شمشیر تیز            سپر را بینداز و در دم گریز

 وزیر لختی در تفکری عمیق رفت و آن گاه بگفت که ای شیخ، مرا نه پای گریز است و نه در کام زبانی تیز، اما توانم که در میانشان روم و همچون ایشان، بر تخت آسایش بخسبم و جز گرداندن زبان کار دیگر نکنم که از حافظ شیرین سخن نقل است:

گفت آسان گیر کارها کز روی طبع          سخت می‌گیرد جهان بر مردمان سخت کوش!

 چنان شد که در دم، نامۀ خلاص خود نوشت و راه مجلس تقنین در پیش گرفت.

Loading

You May Also Like